والدین خودشیفته

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

والدین خودشیفته قادر به همدلی با دیگران نیستند، خیلی به تایید دیگران نیاز دارند و از انتقاد هراسان می شوند. انسان خودشیفته در ظاهر خود را باد میکنند اما در اعماق وجودشان خود را بد میدانند.
والدین خودشیفته را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد:

گروه اول والدینی هستند که فرزندان را  ملک مطلق خود می دانند. این والدین به راحتی به حریم خصوصی فرزند خود وارد شده و اجازه رشد شخصیت مستقل به وی نمی دهند. این کودک مجبور است برای حفظ عشق والدین هر آنچه آن ها دوست دارند انجام دهد. این والدین همه ی تلاش خود را می کنند که کودک را وابسته به خود نگه دارند.

گروه دوم والدینی هستند که اصلا به فرزند خود توجهی نمی کنند. برای این والدین هر چیزی که به موفقیت و رضایت خودشان بینجامد مهمتر از کودک است. این افراد شغل، موفقیت، ثروت، شهرت، تفریح را بر فرزند خود ارجح می دانند. فرزندان آنها همواره احساس اضافی بودن یا طرد شدن دارند.

والدین خودشیفته موفقیتهای کودک را به پای خود می نویسند و در واقع اجازه ی کسب هویت مستقل به فرزند خود نمی دهند؛ فرزند در صورت عدم اطاعت از والد با خشم او مواجه خواهد شد.

مثلا میگویند:

"من همه عمرم را به پای تو گذاشته ام . تو باید دستورات من را اطاعت کنی"
"تا وقتی تو را دوست دارم که به خواسته هایم عمل کنی"
"اگر از من اطاعت نکنی تنبیه خواهی شد"
والد نیازهای برآورده نشده خود را در زندگی مشترک از فرزند طلب می کند.

کودکان دو نوع آسیب خواهند خورد:

خود فرزند با الگو پذیری از والد خودشیفته به فردی خودشیفته تبدیل می شود یا فرزند تبدیل به نوعی شخصیت وابسته می گردد که همواره در زندگی به دنبال افرادی شبیه والدین خود است و در تمام عمر توسط افرادی خودشیفته نظیر والدش مورد سوء استفاده قرار می گیرد.