قانونمندی کودکان، محیطی دلنشین و قابل پیشبینی در خانواده فراهم میکند. برای داشتن یک محیط امن، سالم، صمیمانه و قابل پیشبینی برای کودک و والدین، به قانون و اجرای آن نیاز داریم. نبودن قانون در خانه باعث میشود که محیط خانواده، هم برای بچهها و هم برای پدر و مادر ناامن و غیرصمیمانه میشود؛ اما همین که قانون برای موارد مختلف گذاشته میشود که حتی برای فرزندان نیز خوشایند خواهد بود. لازم است که کودک یاد بگیرد که محدودیتهایی را قبول کرده و هنگامی که چیزهایی را که میخواهد به دست نمیآورد؛ نارضایتیاش را کنترل کند. گرچه مدیریت این موقعیتها برای والدین دشوار است؛ اما روشی مثبت برای کنترل خود به کودک است. کودکان باید بدانند که از آنها چه انتظاری داریم و چه رفتاری باید بکنند. قوانین پایهای در خانه؛ البته به تعداد کم مثلا سه یا چهار قانون در این مورد بسیار کمک میکند. قوانین خانه در اصل مجموعهای هستند از انتظاراتی که والدین از کودکشان دارند. این قوانین به کودک میآموزد چگونه در کنار هم، برای حل مشکلات راهحل پیدا کنیم و اختلافات را به حداقل برسانیم و رفتارهای خود را کنترل کنیم. بسیاری از والدین فقط محبت بیقید و شرط، بدون گذاشتن خط قرمز و محدودیت را در خانه اعمال میکنند و در طول زمان از نارضایتی دائمی فرزند خود تعجب میکنند. در صورتی که علت این نارضایتی دائمی، رفتارهای خود آنها است. چرا کودکان قانون گریز میشوند؟ شاید تا به حال اندیشیدهاید که چرا بچههای ما قانون گریز هستند؟ به محض اینکه امری به حالت قانون در خانه در میآید، اولین احساسی که به همه دست میدهد؛ دافعه نسبت به آن است و طبیعی است که کودکان هم نسبت به آن دافعه داشته باشند. نکته اینجا است که آموزش و اجرای قانون از اوایل دوران کودکی آغاز میشود و چنانچه این آموزش دیر شروع شود؛ در آینده جا انداختن آن بسیار دشوار خواهد بود. همه والدین دوست دارند که فرزندشان، یک کودک با ادب و خوش رفتار باشد. بسیاری از والدین نمیدانند برای تربیت کودک با ادب باید چگونه رفتار کنند. همه کسانی که هنوز بچه ندارند هم احساس میکنند که فرزند آینده شان قطعا یک کودک با ادب خواهد بود؛ البته داشتن فرزندی خوش رفتار و مودب اصلا موضوع تخیلی و عجیبی نیست؛ کافی است به کودک، خود کنترلی را آموزش بدهیم تا بتوانند در موقعیتهای مختلف به بهترین شکل ممکن رفتار کند. شاید برایتان جالب باشد که کودکان از هجده ماهگی به بعد قدرت ایجاد همدلی با دیگران دارند. برای همین از این سن به بعد دوست دارند که رفتارهایی داشته باشند که والدین به خاطر آن رفتارها از آن رضایت پیدا کنند. پس در همه کودکان قدرت یادگیری رفتارهای صحیح برای جلب رضایت والدین در خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی وجود دارد. کافی است شیوه درستی در آموزش نظم و انضباط در آنها ایجاد شود. اگر از همان سنین پایین درباره موضوعات مختلف به کودک خود، نکات مهم نظم و قانونمندی را یاد بدهند، دیگر مشکلی برای گوشزد و دیکته کردن مدام نظم به آنها وجود نخواهد داشت. برای نهادینه کردن مسئولیتپذیری و ایجاد نظم، باید به کودک چارچوب نظم و ترتیب را یاد بدهید و از سنین پایین رعایت نظم را با او تمرین کنید. در واقع رمز تربیت کودک با ادب این است که از سنین خیلی پایین رفتارهای خوب را به او بیاموزید. اگر از همان ابتدا، یعنی از همان سنینی که کودک توانایی درک قوانین را پیدا میکند، برای او چارچوب تعیین کنید؛ خیلی زود فرزندتان به یک کودک با ادب بدل خواهد شد. وقتی فرزندتان میداند که به سادگی حق عبور از مرزهای پیش تعیین شده را از سوی شما ندارد، خود را ملزم به رعایت قوانین میکند. منظور، سختگیریهای بیش از حد یا تنبیه نیست؛ بلکه منظور ایجاد قوانین و مرزهایی است که برای شکوفایی و ایجاد آرامش در هر جامعهای از جمله خانواده به آن نیاز است. برای اینکه احترام به قوانین را برای کودک تبیین و تفهیم کنید، باید دلایل مرزگذاری و تعیین قوانین را هم به او اطلاع دهید. برای مثال، به او بگویید که اگر شبها ساعت هشت به رختخواب برود؛ صبحها سرحالتر از خواب بیدار خواهد شد؛ ضمنا بعد از اینکه کودک به هر یک از قوانین احترام گذاشت؛ باید او را تشویق کنید تا این رفتار در او تقویت شود. اگر دوست دارید که در تربیت کودک با ادب موفق باشید؛ باید خودتان هم الگوی خوبی برای او باشید. توجه داشته باشید که والدین باید مجری خوبی برای اعمال قوانین باشند و به صورت کامل و صحیح قوانین را انجام دهند. محبت مادرانه و پدرانه یا خستگی و بیحوصلگی نباید مانع این پیامد منفی باشد و یا وقتی عصبانی هستید؛ این قوانین را با شدت بیشتری اعمال کنید. پیامدهای منفی ناشی از کارهای کودک باید به دور از احساسات صورت گیرد. نکتهای که نباید فراموش شود این است که فرزند ما نیز باید در جریان تمام قوانین و پیامدهای آن باشد. نباید بگذاریم محروم شدن، راهکاری برای شانه خالی کردن از مسئولیت محول شده برای او باشد. بعد از اعمال محرومیت و یا تنبیه دوباره به او یادآوری کنید که کاری را که از او خواستهاید حتما انجام دهد. همچنین توجه داشته باشید که برای تقویت و بیشتر شدن رفتارهای مطلوب از پاداش دادن نیز استفاده کنید. شیوههای پاداش دادن و تشویق کودکان شما میتوانید پاداشها را به سه دسته تقسیم کنید تا یک نوع پاداش برای کودک عادت نشود و ایجاد توقع در کودک نکند. ـ پاداش فعالیتی: این پاداش محور کودک است و فعالیتهایی که کودک به آنها علاقه دارد باید مورد توجه قرار گیرد؛ نه فعالیتی که والدین کودک دوست دارند، مثل بازی کردن، داستان خواندن و ... ـ پاداش فیزیکی: مثل نوازش کردن، بوسیدن، بغل کردن کودک. ـ پاداش کلامی: متشکرم عزیزم و گفتن کلمات محبتآمیز جزو این دسته قرار میگیرند. برای اینکه کودکتان را درباره قوانین گیج نکنید؛ درباره قوانین و وظایفی که به او محول میکنید؛ پایدار و تزلزلناپذیر باشید. از حرف و قوانینتان کوتاه نیایید و بر آن پافشاری کنید. این کار به فرزندتان میآموزد که شما آن قدر به او اهمیت میدهید که از او انتظار انجام وظایفش را داشته باشید. زندگی همیشه شیرین نیست، بسیاری از ما والدین از اینکه با نظم بخشی به کودک او را مضطرب کنیم و تحت فشار بگذاریم؛ میترسیم؛ اما یادتان باشد اگر شما به فرزندتان پیروی از قوانین را یاد ندهید؛ در جامعه با مشکلات بیشتری دست بگریبان خواهد شد. کودک باید یاد بگیرد که در پارک، در صف سرسره بایستد و به نوبت سوار تاب شود. این سختگیری امروز برای او فردایی شاد را رقم خواهد زد. نگرانی شما باید وقتی بیشتر شود که به او این مهارتها را که ناشی از قانونپذیری است؛ نیاموخته باشید. بهتر است قوانین کودکان در خانه به جای اینکه به بچهها بگویند چه کاری نباید بکنند، بگویید چه کاری را باید انجام دهند. مثلا قوانینی مانند: با صدای آرام صحبت کنید، در خانه آرام را بروید، بهتر از قوانین «داد نزن» یا «ندو» است. از سوی دیگر مهم است که برای طرحریزی قوانین کودکان باید پدر و مادر و تمام کودکان حضور داشته باشند. بایدها و نبایدهای قوانین برای کودکان در مجموع، قوانینی که برای کودکان میگذاریم؛ باید: ـ1ـ قوانین کودکان در خانواده کم باشد. هنگامی که کودک با تعداد زیادی قانون دست و پاگیر روبرو میشود، معمولا قادر به انجام آنها نخواهد بود و در نتیجه دچار یاس و تمرد خواهد شد؛ پس بهتر است نهایتا از پنج رفتار مشکل دارکه فکر میکنید نیاز است بهبود یابند؛ انتخاب کنید. ـ2ـ قوانین کودکان، منصفانه باشند. مثلا قانون نباید فقط برای یک کودک در نظر گرفته شود؛ بلکه باید شامل تمام کودکان خانه شود؛ یعنی یک فرزند شما یک ساعت بازی کند؛ اما فرزند دیگرتان نیم ساعت. ـ3ـ قوانین کودکان، آسان باشند. مثلاکودک کوچکی که صبر و تحمل کمی دارد؛ توقع اینکه آرام به تماشای تلویزیون بنشیند کار دشواری است. یعنی برای سن کودک شما قابل اجرا باشد. ـ4ـ قوانین کودک، واضح و بدون ابهام باشد. مثلا به جای جمله "فرد مرتبی باش" باید گفت: اتاقت مرتب باشد یا هر روز صبح تخت خوابت جمع شده باشد یا روی زمین چیزی نباشد. با قانونشکنی و قانون گریزی فرزندان چه کنیم؟ اما آنچه مهم است؛ این مسئله است که عواقب ناشی از قانون شکنی یا عدم تعقیب قوانین باید واضح و مشخص باشد. بطور مثال اگر فرزند یا فرزندان شما قانون یک ساعت بازی در روز را رعایت نکردند؛ یعنی بیشتر بازی کردند از قبل با بچههایتان مشخص کردهاید که به عنوان جریمه و تنبیه یک ساعت از وقت تلویزیون آنها کم میشود. گاهی کودک قوانین خانه را فراموش میکند، مثلا بدون توجه در خانه میدود، در این موقع بهتر است توجه او را جلب کنید و به طور مختصر به او توضیح دهید که چرا این رفتار، مشکل دارد و رفتار صحیح را به او یادآوری کنید. مثلا بگویید: تو در اتاق میدوی و با این کار احتمال دارد زمین بخوری و آسیب ببینی. قانون ما در مورد حرکت در خانه چه بود؟ حالا به من درست راه رفتن در خانه را نشان بده! حالا به طرف در برو و از اول شروع کن. هر والدی انتظاراتی از فرزند خود دارد؛ بنابر این والدین باید متناسب با انتظاراتی که از فرزند خود دارند، قانون وضع کنند. درس خواندن، لجبازی نکردن، کمک کردن به دیگران، جزو رفتارهای مثبت است؛ بنابر این والدین باید با ارائه مشوقهایی تلاش کنند، رفتار مثبت فرزند خود را تشویق و در مقابل رفتارهای نادرست، موضعگیری و اعمال قانون کنند. نکته اینجا است که اگر آموزش عمل به قانون در سن طلایی رشد؛ یعنی سه تا هشت سالگی داده شود، بیشترین بهرهوری را در آینده برای والدین خواهد داشت.آموزش عمل به قانون و اجرای صحیح آن در دوران کودکی یک مسیر است؛ زیرا در دوران نوجوانی والدین میتوانند با او وارد معامله شوند و از او بخواهند به قانون عمل کند. منابع: ـ کتاب: این طور هم میشود، تالیف: محمدحسن شهسواری ـ کتاب: کودک متعادل، تالیف: محمود