یلدا

پاییز دل انگیز هم به پایان رسید.....راستی که لحظه ها چه شتابان می گذرند. انگار همین دیروز بود که آمدن ماه مهر را به شما عزیزان تبریک گفتم.

بادهای گاه و بی گاه, بوی باران, خش خش برگ های رنگارنگ....همه و همه گذشت و اینک چشم به راه زمستان نشسته ایم تا رخت سفید بر تن خرامان خرامان رخ نمایی کند.  

در این سرمای هوا و مشغله های گاه و بی گاه چه نیکوست رسم دیرینه ی یلدا. چه حال خوبی است طعم شیرین هندوانه, سرخی یاقوت وار انار, گرمای جمع خانواده, و عید دیدنی از غزلهای حافظ..... 

من می دانم هنوز همه ی ما به گذشته ها پیوند خورده ایم و سعی در گرامیداشت این روزهای باستانی داریم. من می دانم هنوز همه ی ما با رگ و خونمان در متن عزیزانمان تنیده شده ایم و خوشی ها را دست جمعی می خواهیم.... و می دانم همه ی ما از ته قلبمان دوست داریم کودکانمان  نیز با این رسوم زیبا آشنا شوند و  در آینده ای نه پندان دور این آیین های زیبا را سینه به سینه به فرزندانشان منتقل کنند. 

ما هم امروز در کنار این پرندگان کوچک یلدا را جشن گرفتیم. همه دور هم نشستیم, گفتیم, خندیدیم, آجیل خوردیم, دست زدیم, عکس گرفتیم, و خاطره ساختیم.

چه زیبا بود تماشای دستان کوچک آنها وقتی ظرف های کوچک آجیل و انارشان را با شوق باز می کردند و از ته دل قهقهه می زدند. ای کاش می شد تمام لحظه ها را ثبت کرد. خودم به شخصه دیدن این همه شادی واقعی را با کل دنیا عوض نمی کنم.....

در انتها جا دارد تشکر کنم از والدین همراه و همدل که همواره ما را در آموزش و پرورش نوگلان یاری می کنند. و تشکری ویژه دارم  از مادر های واقعا با سلیقه که با تزیین های چشم نواز خوراکی های یلدایی جشن ما را دو جندان رونق بخشیدند.

یلدا بر شما خوش